-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 مرداد 1398 06:16
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مرداد 1398 13:37
-
ادمها
پنجشنبه 9 خرداد 1398 01:56
-
ثبت در تاریخ 97
سهشنبه 28 اسفند 1397 19:46
امروز روز 28 اسفند 97 مجوز کارم رو امضام کردن درست اخرین ساعات وقت اداری اما تحویلم داده نشد چون نامه مربوط به فسخ قرار داد قبلی ناقص بود ،رفت برای 6 ام به امید خدا. خدا خودش میدونه چقدر دویدم برای این مجوز. اما ترس دارم و سپرده دست خودش که حمایتم کنه و تو این راه فقط با توکل به خودش جلو ببرتم. چند سال بود که من یه ده...
-
گوشت قربونی منم
سهشنبه 23 بهمن 1397 09:47
-
خاکستری
یکشنبه 21 بهمن 1397 21:30
الان منزل پدری هستم . تنها با بابا. روز جمعه بعد از ظهر شوهر رفت دنبال کار جدید. خیلی داره کش میاد. فهمیدم بابا رفته شهر محل زندگی برادر منم با دخملی با سواری رفتیم اون شهر قبلش بابا رو قسم دادم که اگه میخواد شب بمونه اونجا من فردا بهش ملحق بشم اما گفت نه میخو ام برگردم ،سه ربع بعد ما سر مسیر جاده ای بودیم که میرفت...
-
هفت هفت کاربلد
شنبه 7 مهر 1397 08:39
امروز 97/7/7 چرا حس میکنم امروز یه روز خاصه یه نوت استیکر زدم رو دیوار آشپزخونه پر از کارهای انجام نشده ازدندونپزشکی بگیر تا کتابخونه و خیاطی و... دیروز تمام طول روز رو سه تایی خونه بودیم و فیلم دیدیم اهنگ گوش دادیم آلیس دیکته هاش رو نوشت و چون اینجا کمی سرد شده هرسه تامون پشت سر خواب بعدراز ظهر سردرد گرفتیم. پدر و...
-
مهر
یکشنبه 1 مهر 1397 19:40
-
منم این روزها
سهشنبه 13 شهریور 1397 17:21
-
شاید هرگز
سهشنبه 5 تیر 1397 22:32
-
حقایق ترسناک
چهارشنبه 29 فروردین 1397 16:20
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 فروردین 1397 19:54
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 فروردین 1397 20:22
-
رام کردن اسب سرکش
پنجشنبه 23 فروردین 1397 01:33
رکعت دوم نماز بودم که اسمش روی گوشیم افتاد وصدای زنگ گوشی بلند شد. بعضی دعاها رو گوشیم نصبه بخاطر همین گوشی درست روی سجاده بود و تا نمازم تموم بشه قطع شد،باخودم گفتم بهتر، میخوام زنگ نزنه بعد از سه سال اما نمیدونم چرا حس کردم درست نیست که جواب ندم، پس شمارش رو گرفتم و ... سال دوم بودیم که به ما ملحق شد قبولی شهر دیگه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 فروردین 1397 08:44
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 فروردین 1397 23:35
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 فروردین 1397 08:20
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 فروردین 1397 13:49
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 فروردین 1397 11:08
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 اسفند 1396 11:25
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 اسفند 1396 00:57
-
زنده باد غربت
سهشنبه 22 اسفند 1396 19:49
-
بی حوصله ام ،نخونید بهتره
دوشنبه 21 اسفند 1396 22:26
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 اسفند 1396 20:10
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 اسفند 1396 23:54
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 بهمن 1396 01:36
ساعت یک و بیست دقیقه بامداده. صدای نفسهای اروم آلیس توی خواب و هرهره آتیش بخاری و تیک تیک ساعت تو خلوت یه شب برفی. تنها گوشه بالای پنجره آشپزخونه که رو به باغ پشت خونه ست اونجا که از دورتر ها میشه چراغ تو خیابون رو دید،محل دید زدن من برای چک کردم بارش برف هست. پشت بقیه پنجره ها رو نایلون زدم و عملا هیچ راهی برای دید...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمن 1396 15:27
فردا اون جلسه لعنتیه. ساعت دوازده و نیم . دلم نمیخواد بردم. اون کسی که زنگ زد گفت حضورت ضروری نیست اگه دوست داشتی و مدارکی داری بیار. میترسم برم و کنترلم رو از دست بدم. خیلی عصبی ام این روزا. خیلی مسخره ست اگه بگم برام دعا کنید. اما شاید ایمان شما به داد دل من رسید.پس ممنون میشم دعا کنید.
-
اگر خیلی به خداوند مومنید این پست رو نخونید!
یکشنبه 8 بهمن 1396 12:04
خدا برای من معنیش عوض شده..دیگه ذات ارحم الراحمین نیست. موجود ترسناکیه که هرازگاهی عادت به گوشمالی داره. مچگیره انگار داره هر روز از اون بالا نگام میکنه صبح به صبح منو چک میکنه تا مطمئن بشه امروز یادم رفته دست توی جیبم بکنم صدقه ای ولو کوچیک تو صندوق کوچیک گوشه کانتر بندازم. بعد هفتاد بلا که نه یکیشو سرم نازل کنه و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمن 1396 14:09
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 بهمن 1396 08:54
دخترکم عسل مامان رو همسر آلیس صدا میزنه. شاید بخاطر مشابهتش با اسمشه و کمی لوس کردنش. وقتی بدنیا اومد،اروم و زیبا بود. با هوش و خوش خنده.به یاد نمیارم شبی از دل درد یا هر علت دیگه ای باعث بی خوابی من شده باشه. وقتی مادری از بیدارماندن ها وشب نخوابی و گریه طولانی نوزادش میگه من انگشت به دهان میمونم. آلیس فقط برای...