میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

سال نو مبارک!

سال نو انگار همین چهارده روزه و تمام. 

همسر سیزدهم ساعت دو نیم بلیط داشت و رفت و حسابی جاش خالی شد من دست تنها شدم. خانواده خودم و همسر همش میپرسن چیزی نمیخوام ولی واقعا روم نمیشه بگم فلان چیزها کمه. هر جوری شده خودم میزنم بیرون برای خرید. خرید خونه هم ماشالا تمومی نداره هر شب تا همسر بیاد من ده بار ویام میدادم فلان چیزم یادم رفت بگیر الان با این وضعیت که با بچه کوچیک نمیشه هر وقت اراده کرد رفت بیرونخیلی سخته برام.

چالش دارک این روزا چه چالشایی . آلیس در صدر قرار گرفته همیشه همه کاراش با خودشه از اتاق تمیز کردنش تا اتوی لباساش و ... وقتی انجام نمیده و میگه بذار بعدا انجام میدم لجم میگیره میگم حداقل بذار من برات تمیز کنم اما اصلا قبول نمیکنه. شب بیدارموندناش تا ظهر خوابیدناش اینا هم واقعا رو مخم بود. حالا امروز رفت مدرسه و امیدوارم روال عوض بشه. 

از دیشب بیست و چهارساعت سردرد رو گذروندم، خسته ام و البته نگران . توان اضافه میخوام و نگرانم . امیدوارم سال دیگه بیام و بنویسم راضی ام که همسر انتقالی گرفت. 

نظرات 1 + ارسال نظر
رهآ جمعه 17 فروردین 1403 ساعت 20:20 http://Ra-ha.blog.ir

رهای عزیزم خدا قوت

ممنون عزیزم به همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد