میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

خواهرم دوسال از من بزرگتره. هر چی من دوستیهام محکم و اساسی بود اون تو دوست پیدا کردن مشکل داشت. خیلی وقتا با هم یه مدرسه میرفتیم و میدیدم که زیاد ارتباط خوبی با همکلاسیهاش نداره البته بودن یکی دو نفر که حسابی باهاش دوست به قول معروف جون جونی بودن اما کلا دوستیهاش خوب شروع میشد و زود تموم. علتش هم به نظر من مشخص بود،خواهرم تا حدی رک گو هست. چیزی تو دلش نیست ولی چیزی به مغزش بیاد،به زبونش هم اومده و قطعا خیلی ها رو این رفتار ناراحت میکنه.

چند وقت پیش برای کاری رفته بودم که اتفافی یکی از همکلاسیهای سابق خواهر رو دیدم. به هم آشنایی دادیم و اون شمارش رو داد که به خواهرم برسونم.تا مدتها خواهرم سراغ شماره نرفت تا اینکه خودش اتفاقی باز دوستش رو دیده بود و دیدارها تازه شده بود.

تا اینجاش حله،زمانی من کنجکاو شدم که متوجه شدم رابطه خواهرم با این همکلاسی دوره راهنمایی که اسمش ندی ست خیلی نزدیک شده ،هر روز با هم تلفنی ارتباط دارن و ندی علیرغم مشغله زیاد و داشتن دو تا بچه مرتب خواهرم رو دعوت میکنه. 

از یه طرف خوشحال بودم که خواهری سرش گرم شده و از تنهایی درومده و از طرفی هم حسابی کنجکاو شده بودم که چطور انقد رابطه شون نزدیک شده. شاید کس دیگری هم جای من بود براش این موضوع سوال ایجاد میکرد. با توجه به خصلت خواهرم توقع همچین رفت و امدی رو نداشتم.اما به خودم میگفتم که شاید مراقبه و احتمالا حرفی نمیزنه که ندی دلگیر بشه با بد برداشت کنه  ،اما خواهرم تعریف می کرد که از ندی پرسیده که وقتی بچه دومت هم دختر شد خانواده شوهرت ناراحت نشدن ،فهمیدم نه خواهرم در هر صورت حرفشو میزنه. راستش همون موقع هم بهش گفتم که نباید این جوری میگفتی مگه چه اشکالی داره دو تا فرزند دختر داشتن. که گفت نه ندی اکی هست و با هم راحتیم. 

خونه ندی به ما نزدیکه اما موضوع جالب توجه اینجا بود که هر بار خواهر رو دعوت میکرد خودش میبرد و میورد و یه بار که اخر شب خواهر رو رسوند من هم اونجا بودم و رفتم دم در باهاش احوالپرسی کردم. 

شاید با چیزهایی که نوشتم به نظر برسه که ندی یه دختر مردم دار و مهربانه ،یعنی اولین تلقی من این بود،خوب این ادم با این توصیفات قطعا باید رفتار اجتماعی قابل قبولی داشته باشه درحالیکه وقتی من به رسم ادب رفتم دم در و احوالپرسی کردم ازش بخاطر مهمان نوازیش نسبت به خواهرم تشکر کردم یه ادم خیلی آداب دان به نظرم نیومد. 

حس عجیبی بهم میگفت این دنبال یه منفعت از سمت خواهرمه و احتمالا بخاطر اقامت اینده خواهرم در خارج از کشوره و حضور شوهر خواهر در یه کشور اروپایی مزیده بر علته.

البته بگم که از خودم به خاطر این فکر بدم اومد و به خودم نهیب میزدم عجب بدبینی ها. 

تا اون روز که خواهرم تماس گرفت و اصل حرفش این بود که بیا ببین مردم چقد به فکر بچه هاشونن و چقد برای بچه شون سرمایه گزاری میکنن و یاد بگیر و این جور داستانا. پرسیدم چطور قضیه چیه. گفت دیشب خونه ندی بودم و اتفاقا شوهرش هم بوده و بحث پیش اومده! در مورد اینده دختر بزرگش که فلانی حالا که تو قراره شوهرت کارت رو درست کنه و بری اروپا ماهم که قصد داشتیم دختر بزرگ رو برای تحصیل بفرستیم اونجا الان با خیال راحت اینکارو میکنیم چون حداقلش اینه که تو هم اونجایی و بالاخره خوبه ادم یه آشنا داشته باشه.

ادامه صحبت خواهرم سرزنش من بود که چرا به فکر دخترک نیستی مردم دارن دختر 16 ساله شون رو میفرستن اروپا و.. 

اما من فقط احسنت میگفتم به حس مردم شناسی قویم و اینکه با یه برخورد چقد خوب ندی رو تجزیه تحلیل کردم.

درسته که مناسبات ادمها بیشتر بر پایه سود و منفعتشون شکل میگیره اما من به شخصه به جای خواهرم بودم دیگه این رابطه به دلم نمینشست. نمیدونم اما شاید نظرم من این باشه ندی در ذهن من یه فرصت طلب هست که دوستیش دوزار هم نمیرزه. 

از حسم چیزی به خواهرم نگفتم خودش ظاهرا برداشت بدی نداره . همچنان هم با هم رفت و امد میکنن . 

نمیدونم شاید به نظر من قد و قامت دوستی باید بلندتر از این حرفا باشه. 

برداشت ازاد

نظرات 4 + ارسال نظر
مهربانو پنج‌شنبه 21 دی 1396 ساعت 15:30 http://baranbahari52.blogsky.com/

می فهمم عزیزم ولی اگر خدای نکرده در یه رابطه ی عاطفی غلط دچار اشتباه بشه و بعدا هم از نظر مالی هم از نظر روانی آسیب ببینه بدتر از اینه که هوشیار بشه و حساب شده رفتار کنه . حالا اگر الان نمیخوای چیزی بگی هم نگو ولی حواست بهش باشه اون زمان که می خواد اشتباه کنه هشدار بده

به روی چشم مهربانو جان. به موقعش حتما بهش اخطار میدم.

چکامه چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 21:15 http://kopolkhanooom.blogsky.com

منم باتو موافقم . و متاسفانه تا میفهمم کسی فقط قصد دوستی یکطرفه و منفعت طلبانه داره به سرعت طردش میکنم و این میشه مایه ناراحتی ووتعجبش اما به نظرم مشکل از خودشه که قصدش و نیتشو این طوری بسته .

متاسفانه اکثرا این روزا حتی تو رابطه دوستی هم به دنبال منافعش هستن.بعضیا در لفافه بعضیا هم اشکارا

مهربانو چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 11:13 http://baranbahari52.blogsky.com/

منم مثل تو فکر می کنم رها جون .
ته این رابطه های زیاده از حد نزدیک چیز خوبی نیست ولی تو حواست باشه به موقع هشدار بدی عزیزم

مهربانو جان دلم نیومد به خواهرم چیزی بگم. بسیار تنهاست بعد از سالها برگشته به شهر پدری و در انتظار درست شدن کارشه. نمیخواستم از این رابطه هم ناامید و تنهاترش کنم.

کیت چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 09:08

هر کسی از ظن خود شد یار من...
دلم واسه خواهرت سوخت...یه جورایی عین منه...اینکه دوستی نداره و اینکه بعضیا بخاطر موقعیتهای خواهرت سمتش میاند

کیت خواهرم میتونه دوستای زیادی داشته باشه اگر کمی ملاحظه حساسیتهای دیگرون رو بکنه. در مورد خودت هم بی انصاف نباش همین الانشم کلی دوست داری فقط بخاطر وجود خودت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد