میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

فریاد! خدا!

اخبار زلزله دیشب رو پیگیری میکنم. یکمی این ورتر تکون میخورد زمین زیر پای ما، حال و روز من الان چطور بود. دیگه چه اهمیتی داشت بی توجهی ها،مشکلات شغلی،حرف ها و حدیث ها. 

دیشب داشتم باخواهرم حرف میزدم که یکدفعه جیغ کوتاهی کشید و احساس کردم با گوشی داره میدوه. چند دقیقه بعد بود که متوجه شدم اونجا زلزله اومده. البته فقط تکان کوچیکش به اونجا رسیده بود و ....

خدا به فریاد برس.به فریاد مادری که بچش زیر آوار مونده،بچه ای که مادرش رو گم کرده زیر خرواری خاک. خدایا به فریاد اونایی برس که آشیونه شون ویرون شده،تو این سرمای ناگهانی،خدایا خودت به دلشون آرامش و صبر بده.

چه فرق میکنه این تکونها کجا رو ویرون کرد و کجا رو لرزوند. همه مون عزاداریم. دل همه مون لرزیده. 


نظرات 1 + ارسال نظر
مطهره سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 05:59

سلام.
خدا خودش بهشون رحم کنه...وحشتناکه...اینکه یه دفه در به در ویا داغدار بشه یه خانواده...فکر کردن بهش هم آدمو داغون میکنه.

بعد نماز صبح اتفاقی وبتون رو دیدم.
کلی ازش خوندم.نمیدونم چرا ولی جذب شدم.خب خیلیاش برام گنگ بود ولی هرچه که هست تو همین لحظه آرامش رو براتون طلب میکنم

سلام خوش امدی
این دربدری ناگهانی خیلی سخته
خوشحال میشم از این به بعد باهام همراه باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد