میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

بک عالمه پیج خرید لباس خونگی و مجلسی و شومیز و بچه گانه فالو کردم به امید خرید.فعلا که مقدور نیست.

صحبت کردم خیلی سخت بود عین اونزمان که سرکلاسای دانشگاه کنفرانس داشتم یا عین روز دفاعم احساس نگرانی خفه م کرد. راضی بود ظاهرا به مبلغ حقوق. 

هرچیم از سرمایه م دستم اومد میدم به میم برا تسویه وام. چند شب پیش فال حافظ گرفتم برای کار.گفت اجازه دخالت نده با خودم گفتم دخالت اخه تو چه مورد. دو روز بعدش پیشنهاد کار جدید دادن و سفارش مامانم که پولت رو ندی میم. گفتم دمت گرم جناب حافظ. من که گوش نمیدم وقتی تو رابطه ای هستیم حیفه تمام خودمون رو نذاریم منظورم تمام تکلیفمونه. بدهی میم مال منم هست خونه به نام دوتامونه. محاله کم بذارم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد