میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

سزارین میشم بیمارستان خصوصی مرکز استان،تا اینجاش حله میمونه همراه.

خواهرا و برادرم تو هول و ولان مامانم نیاد باهام ، مرتب به هم زنگ میزنن.خودمم نمی‌خوام اخه هم مامانم هم مادر شوهر بالای ۶۰ آمد و کرونا هم که ناجور. اصن بخاطر کرونادارم میرم بیمارستانی که بستری کرونایی نداشته باشه.

مادر شوهر رو میم بهش گفت اولش گرخید قشنگ معلوم بود بعد گفت اون بیمارستان باشه باهاش میرم. 

امشب یادم افتاد به سز اولم، سوند میزنن و خونریزی و من اصلا راحت نیستم با مادر شوهر. قرآن می‌خوندم زدم زیر گریه خدایا چکار کنم. 

مامانم معلومه نگران کرونا ست مادر شوهر با یه دکتر که دوستشه مشورت کرده گفته بهتره یه شخص جوان همراهش باشه. ندارم شخص جوان آخه کیو ببرم.بازم باید بسپرم به خودش. شاید بدون همراه رفتم. 

نظرات 6 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 28 مهر 1399 ساعت 20:44

وای سزارین و سوند واقعا حق داری آدم با مادرشوهر راحت نیست...خواهری کسی بتونه بیاد خوبه اگر نه ببین مامای همراه می‌تونه بیاد ..امیدوارم زایمان راحتی داشته باشی

مامای همراه ‌‌‌‌‌‌بعید میدونم از این کارا انجام بده. من با مامانمم سختمه چه برسه مادرشوهر
ممنون عزیزم

فهیمه یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 23:15

قربونت
من‌بی تعارف گفتم
انشالا به سلامتی زایمان کنی
تاریخت کی هست؟

ممنون عزیزم دقیق فعلا نمیدونم

تمشک یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 14:01 https://mahbubedelam.blogsky.com

سلام
ی مامای همراه بگیرید و کسی از خانواده رو نبرید که هم خودتون نگرانش نباشید هم دیگران

سلام
برای سزارین نمی‌دونم مامای همراه میاد یا نه بعید می‌دونم ماما کار همراه رو انجام بده

آتوسا یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 10:54

عزیزم به سلامتی زایمان کنی. من هم ترجیح میدم تنها برم! حالا مگه همراه میخواد چیکار کنه پرستارها هستند دیگه. الان هفته چندمی؟ کی باید منتظر خبرهای خوب باشیم؟

عزیزم ۴ هفته دیگه دارم. مشکل فقط بچه ست تا صبح وگرنه آدم خودشو جمع و جور میکنه

سمر یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 09:18

چقدر خوب که جای بهداشتی و تمیز میری. سزارین بدون همراه که نمیتونی. میتونی؟ چقدر مسخره است که نمیذارن همراه شوهر آدم باشه. حداقل به یک درد بخورن غیر از اهدای اسپرم
من اگه بودم همراهت میومدم. گرچه احتمالا با من بیشتر معذب بودی تا مادرشوهر

سمر دیدی تو رو خدا باباها عملا فقط نقش اهدا کننده دارن
سزارین بدون همراه سخته.سر آلیس بچه تا صبح نق زد مامانم بهش می‌رسید من مهبل زخم بخیه فلج بودم

فهیمه یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 02:59

رها جانم
از تهران خیلی دوری ؟
بیام همراهت باشم؟ به خدا بی تعارف میگم

فهیمه جان چقدر ماهی آخه تو
فدای محبتت دورم نسبتااگه نزدیکم بودم هرگز زحمتت نمیدادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد