میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

هرچی بیشتر میگردیم کمتر پیدا میکنیم. از امارای اشتباه پدر شوهر و سرکار گذاشتن بنگاهی های  و قیمتای نجومی هم نگم بهتره.

میم عصرا همش عصبیه. اصن یه چیز داغون. میترسم راضی شم برم تو همون خونه خودمون  طبقه چهارم با 60 تا پله.

رژیم غذایی مامانم اینا با الیس یکی نیست هر روز رو غذا یه ایراد میگیره و من روم نمیشه واقعا که بخوام بگم این بچه چیا میخوره. خوب از مامان و بابام سنی گذشته سخته هر روز برنج یا سرخ کردنی گاهی اش درست میکنه مامانم که الیس دوست نداره. واقعا معذبم. بعشی روزا مادر شوهر دعوت میکنه الان دیگه اونجا هم سختم شده خیلی داره طولانی میشه.

دلم یه خونه اماده با قیمت مناسب میخواد که فقط،تمیز کنم و اسباب بکشم یعنی میشه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
فهیمه یکشنبه 5 مرداد 1399 ساعت 23:13

رها جان
توی اون خونه که شهر پدریت هست وسیله ندارید موقتا اونجا‌ بمونید؟
یا فعلا نمیشه برید شهر خودتون تا خونه اماده بشه
اخه خیلی بده که توی این وضعیت تو اینقدر حرص بخوری

عزیزم نه اون خونه خالیه .دلم میخواد برم خونه خودم منتها چون اونجا غریبیم میم هم نمیتونه رفت و امد کنه تنها با یه بچه سخت میشه هر چند اگر خیالم راحت بود من میرفتم همسر درست دنبال خونه میگشت میرفتم منتها میترسم برم بیخیال بشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد