میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

بعداز ظهر با بابام چند تا بنگاه رفتیم. یه خونه هم دیدم افتضاح شده تو 150 متر،متراژ سه خواب نتونی دربیاری. محله متوسط،معماری ناجور،قیمت سر به فلک.

تو گرما کلافه شدیم هیچی دست از پا دراز تر برگشتیم..

مامانم عصبیه از صبح همش غر میزنه به جون بابام بیشتر. الیس اذیت میکنه و نمیدونم تا کی تو این وضعیتم.

شبا اصلا نمیخوابم سه بیدار میشم غلت میزنم تا هوا روشن میشه و بعدش بیهوش میشم. 

هفته 22 هستم و نمیدونم چرا بچه انقد پایین حرکت میکنه.

میم از شنبه اینجا میره سرکار. خودم تنها باشم راحتترم تنها مشکلم میشه زنگ زدنای میم به زور شبی یه بار زنگ میزنه وقتی هم میم میاد سخت میشه اون خونه باباش من اینور بعد روم نمیشه به مامانم بگم دعوتش کنه و اونم اصلا راحت نبست بیاد اینجا بمونه عین من که خونه اونا نمیتونم بیست و چهار ساعته بمونم.

فکر کردم کاش به جای خونه نوساز بریم دنبال خونه سه چهار سال ساخت اینجوری معطل کابینت و پکیج و پرده و... نمیشم و راحت جابجا میشم اما ظاهرا اینجور خونه ای پیدا نمیشه و هر جا میریم میگن نوساز دارن لخت لخت.






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد