میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

دلم میخواست اتاق خوابم یه پنجره به بیرون داشت که صبح به صبح باز میکردم تا هوای ازاد به رختخواب و تخت بزنه منم بلند نفس بکشم اما متاسفانه فقط یه پنجره رو به نورگیر بالا داره از پایین هم طبقه همکفی عملا اشپزخونه ش رو برده تو اون فضای کوچیک. پنجره رو باز کنم بوی ناراحت کتتده پخت و پزش میپیچه تو خونه. پس همونجور بسته نگه میدارم عوضش تاریکی این اتاق جون میده برا خواب بعد سردرد میگرنی و قرص مسکن.

نظرات 1 + ارسال نظر
تارا یکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت 00:30

رها من به اون یکی وبت رمز ارسال کردم . نمیدونم اینجا با اونجا چه فرقی داره . آخه تاریخ پستت برای 30 بهمن هست .
به هر حال رمز وبم هست
کرگدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد