میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

میخواهم رها شوم

زمزمه های درونی.

مغز پنجر

همسر امشب با مامان و باباش راهی شد. تنها شدم و البته بی ماشین. ماشین باباشو زد تو پارکینگ ما ولی بعیده من استفاده کنم. خواهر بزرگ هم امشب ساعت یازده با اتو بوس رفت . با موش و گربه بازی دیدمش. میم ما رو تا دم در  میرسوند و میرفت و خواهر هم تا تو راه پله جلوتر نمیومد موقع رفتنمون،  که مبادا رو برو بشن. دیشب سر این موضوع کلی حالم خراب بود. دنیا خیلی سخت گرفت به من خیلی!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد