امروز صبح یکی از دوستای خیلی قدیمیم زنگ زد یه دوساعتی حرف زدیم. حالم خیلی بهتر شد. این دوستم دختر مومنیه. حرفاش واقعا تاثیر گزار بود. 

دیروز نامه دفاعیه م رو فاکس کردم. فعلا خبری نشده.  شوهر این چند روز خیلی دلداریم داد. قطعا فهمیده که تمام این اتفاقا بخاطر اون پیش میاد. 

کلا آرامش ندارم. شاید چون نزدیک پ هست بهم ریختگیم بیشتره. کلا مودی شدم یه لحظه میگم گور بابای اتفاقای دنیا و یه لحظه بهم میریزم که چرا انقد من باید بز بیارم.

لطفا لطفا دعا کنید ممنون میشم . لطفا دعا کنید بخیر بگذره. 


نظرات 3 + ارسال نظر
مهربانو یکشنبه 21 آبان 1396 ساعت 13:31 http://baranbahari52.blogsky.com/

ان شالله به خیر می گذره رها جان هیچوقت نه شادی ها پایدار موندن نه غم ها معمولا وقتی همه چیز به اوج می رسه از سمت دیگه سرازیر میشه ، سختی های تو هم به اوج رسیده و دعا می کنم وقت سرازیر شدن به سمت اتفاقات خوب باشه . همین که همسر به خودش اومده عااالیه . می بوسمت نازنین

امیدوارم عزیزم
ممنون از دعای قشنگت
منم از دور روی ماهت رو میبوسم

خورشید شنبه 20 آبان 1396 ساعت 16:16

عزیزم امیدوارم برات بهترین خیر پیش بیاد
دلداری همسر را عشقه

ممنون خورشید جان
اره والا

کیت چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت 09:35

سلام
بهتری
شوهرت دلداریت میده پس معلومه چشم و رو داره

سلام کیت جان.بد نیستم. خدا کنه داشته باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد