در حقیقت دارم دست و پا میزنم این موقعیت شغلی خیلی چیزا رو عوض میکنه.اگه زبونم لال ،نشه بیشتر از این که من ضرر میکنم اونا متضرر میشن.نمیخوام از خودم تعریف کنم اما واقعا مسئولم و متعهد به کاری که بهم محول بشه. اینجوری اونا یه نیروی فعال و مسئول رو از دست میدن
نمیدونم کی اینجا رو میخونه عادت ندارم سر به امار بزنم اما لطفا اگه خوندی حتی شده یه نقطه تو کامنت بذار و البته یه دعای کوچک از ته دل برای غریبه ای که نمیشناسیش.
امروز دیگه روزه گرفتم .دوست نداشتم ماه رمضون با سفر شروع بشه اما حالا خونه خودمم و اولین روز ماه رمضون برای من امروز بود. این ماه رو دوست دارم امیدوارم اونم منو دوست داشته باشه و برای من خبرهای خوبی به همراه.
تو راه داشتم این اهنگ هایده رو گوش میدادم سر راهمو بستی چه بد کردی زمونه
غرورم رو شکستی چه بد کردی زمونه
ایشالا زمونهیه راه خوب رو برام باز کنه و ابروی من رو حفظ کنه
سلام عزیزم.امیدوارم بهترین چیزی که به صلاحته اتفاق بیفته.میدونم سخته ولی ناراحت نباش.وجود خودت خیلی مهمتره.این استرسا آدما داغون میکنه.همیشه موفق و سربلند باشی .روی خوشگل طلاجونو ببوس.
سلام عزیزم ممنونم
اره خیلی دارم استرس میکشم
انشالله که موفق میشید
انشالا خدا از زبونتون بشنوه
دوست عزیز تازه وبلاگت را دیدم. یک سری از پست های آخر را خوندم. در مورد اشتباه کد زدن خودت را سرزنش نکن. باور کن این چیزهایی که این مدلی پیش میاد تقدیره و حتما داخلش یک خیره نهفته بوده. این را بعدها خودت می فهمی. برای من خیلی این موردها پیش آمده. ضمنا از ته قلبم دعا می کنم که قبول بشی و شغل دلخواهت را به دست بیاری.
خدا خیلی مهربونه. توکل کنه به خودش.
امیدوارم نیسا جان امیدوارم همینطور باشه که میگی.ممنونم
نفسام نفست
به
بندن
نفس ,محمدحسینـ ,سآریهـ