کلا عادت ندارم کارام رو تو بوق و کرنا بکنم . تو سکوت سرد خبری هم مراحل مختلف این ازمون لعنتی رو سپری کردم. به خیالم یه دفعه خبر قبولیم رو به همه دوستام میدادم و سوپرایززززز.
ولی باز خوب شد و گرنه هر روووووز باید این فاجعه رو واسه چند نفر تعریف میکردم و دلداری زورکی میشنیدم که هر چی خیره و .....
وکلا هم یه چی فهمیدم هر چی من میخوام بزنم رو دست روزگار ،روزگار میزنه رو دست من. نخواستیم بابا. مفت چنگت.